حالت و چگونگی دل مانده. اندوه. ملالت. حزن. (ناظم الاطباء) ، آزردگی. (ناظم الاطباء). دل چرکینی. (یادداشت مرحوم دهخدا). رنجش. شکرآب: در این میان امیر عزالدین را دل ماندگی پدید آمد... و عصیان ظاهر کرد. (راحهالصدور راوندی). در اثنای غزوات سلطان برادر او تاج الدین علیشاه سبب دل ماندگی که او را از برادر خود سلطان محمد در میان آمده بود. (جهانگشای جوینی). میان ابی بکر و زیاد دل ماندگی اتفاق افتاد. (تجارب السلف نخجوانی)
حالت و چگونگی دل مانده. اندوه. ملالت. حزن. (ناظم الاطباء) ، آزردگی. (ناظم الاطباء). دل چرکینی. (یادداشت مرحوم دهخدا). رنجش. شکرآب: در این میان امیر عزالدین را دل ماندگی پدید آمد... و عصیان ظاهر کرد. (راحهالصدور راوندی). در اثنای غزوات سلطان برادر او تاج الدین علیشاه سبب دل ماندگی که او را از برادر خود سلطان محمد در میان آمده بود. (جهانگشای جوینی). میان ابی بکر و زیاد دل ماندگی اتفاق افتاد. (تجارب السلف نخجوانی)
حالت دل برده. عشق. محبت. بیخودی. وجد. جذبه: خواندن بی درد از افسردگیست خواندن بادرد از دل بردگیست. مولوی. ای حیات عاشقان در مردگی دل نیایی جز که در دلبردگی. مولوی. رجوع به دل برده و دل بردن شود
حالت دل برده. عشق. محبت. بیخودی. وجد. جذبه: خواندن بی درد از افسردگیست خواندن بادرد از دل بردگیست. مولوی. ای حیات عاشقان در مردگی دل نیایی جز که در دلبردگی. مولوی. رجوع به دل برده و دل بردن شود